ارغوان(ابتهاج)
استاد کیهان کلهر برای علاقه مندان موسیقی ایرانی نامی آشنا است. این نوازنده چیره دست کمانچه، علاوه بر تسلط بر موسیقی سنتی ایرانی و کار کردن با استادانی چون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و حسین علیزاده، در دانشگاه کارلتون اتاوا نیز موسیقی غربی خوانده است و آلبوم های چهارگانه "غزل" را به همراه موسیقی دان هندی شجاعت حسین خان در نیویورک ضبط کرده است. او امسال به همراه اردال ارنیزجان نوازنده ترک در چندین شهر اروپا و آمریکای شمالی کنسرت دونوازی اجرا کرد که آخرین اجرای آن در روز ۲۹ اکتبر در شهر تورنتو بود. به همین مناسبت با او به گفت و گو نشستیم. در مورد تور اخیری که به آمریکای شمالی داشتید و کنسرتی که اجرا خواهید کرد، کمی توضیح بدهید: کنسرتی که اجرا خواهم کرد، کنسرتی دو نوازی است به همراه نوازنده ترک اردال ارنیزجان که سازی ترکی به نام " بالامان" می نوازد البته در زبان ترکی به این ساز "ساز" می گویند اما ما در فارسی آن را به نام بالامان می شناسیم. من و اردال ارنیزجان یک آلبوم با هم ضبط کردیم و بعد تصمیم گرفتیم که با هم این تور را همراهی کنیم.یک قسمت از این تور در اروپا بود. این قسمت آمریکای شمالی آن است. شما در آلبوم های "غزل" با یک موسیقی دان هندی و در این آلبوم اخیر با یک موسیقیدان ترک همکاری کردید. ممکن است علت کار کردن با موسیقیدانان غیر ایرانی را توضیح دهید؟ این بخشی از کار من است که علاقه دارم با موسیقدانانی که از فرهنگ های دیگر هستند همکاری بکنم مثلا همان طور که شما هم گفتید با یک نوازنده از شمال هند به اسم شجاعت حسین خان فعالیت داشتم آن هم چند سال مداوم و چهار آلبوم با هم داریم و تا به حال چندین تور با هم رفته ایم. با نوازندگانی که موسیقی کلاسیک غرب را هم کار می کنند، کار کرده ام. من اعتقاد دارم که این کار اولا باعث می شود موسیقی ایرانی به کسانی که موسیقی ایرانی را نمی شناسند و به کنسرت موسیقی ایرانی نمی آیند، معرفی بشود ثانیا باید توجه داشت که در دنیایی که ما امروز زندگی می کنیم موسیقی یک علم شخصی نیست و به مملکتی خاص بستگی ندارد. کما اینکه قبل از این هم نبوده اما اکنون باب تر است که مردم از فرهنگ همدیگر بیشتر بدانند و با هم بیشتر ارتباط داشته باشند و من فکر می کنم این هم قسمتی از همان طرز فکر است. درسی که شما در موسیقی غرب خواندید چه کمکی به کار شما در موسیقی ایرانی کرد؟ خب این کمک می کند که آدم زبان دیگری را یاد بگیرد و زبانی که شخص یاد می گیرد درکاری که انجام می دهد موثر خواهد بود ممکن شما در باره استفاده از آواز در موسیقی خود توضیح بدهید؟ من کمتر از آواز در کارم استفاده کردم. بیشتر دوست داشتم که کار سازی انجام دهم فقط در مرحله های خاصی در کارم با خواننده هم کار کردم که ترجیح اول من نبوده است. فکر می کنم که به موسیقی سازی در فرهنگ ما کمتر توجه شده بنا به مسائل فرهنگی و من دوست دارم بیشتر روی موسیقی سازی کار کنم و آن را ارائه بدهم. آیا شما در اجراهای خود بیشتر بداهه نوازی می کنید یا از موسیقی نوشته استفاده میکنید؟ در واقع اجرای اصلی تلفیقی از این دو می شود. این در حالی است که با موسیقی دان های غربی باید بیشتر از موسیقی نوشته استفاده کرد چرا که فرهنگ بداهه در غرب تاثیر زیادی ندارد. موسیقی در غرب به صورت نوشتاری آموزش داده می شود و همان طور هم اجرا می شود. بنا بر این با آنها کمتر می شود بداهه نوازی کرد. در باره سفر خود به غرب، فراگرفتن موسیقی غربی و بعد بازگشت به ایران توضیح بدهید؟ البته یک قسمت آن شخصی است؛ من علاقه داشتم که نوعی زندگی را تجربه کنم و چیز هایی را یاد بگیرم . این تجربه در برهه ای از زندگی من صورت گرفت و گذشت. الان از نظر من دلیلی ندارد که من خارج زندگی بکنم. علی الخصوص اکنون که نسل سوم موسیقی دان های ما بیشتر علاقه دارند که چیز های جدید را تجربه کنند و از عواملی که در همه جای دنیا وجود دارد بهره بگیرند. برای همین من تصور کردم در این مرحله خاص من در صورتی که در ایران زندگی کنم می توانم تاثیر گذار باشم و به نسل جوان کمک بکنم گفتگو از صابره محمدکاشی نام سریال جاده ابریشم (که همانند نسخه اول آن توسط تلویزیون NHK ژاپن تهیه شده است)، خود به تنهایی شنونده ایرانی را که خاطراتش از سریال و موسیقی آن با روزهای سخت جنگ تنیده شده بوده است، با دنیایی جذاب و نوستالژیک روبرو می کند. اما این مجموعه در مقایسه با موسیقی کیتارو، اثری است کاملاٌ متفاوت. موسیقی فیلم جاده ابریشم **** موسیقی تاریخی در ایران، ریشه در فرهنگ کهن و ذوقهای متنوع مردمان متمدن ایران، در جایجای این آب و خاک دارد ؛ بدانسان که « هر که آمد بر آن مزید کرد، تا بدین غایت رسید ». اما در مورد راز پیدایش هفت دستگاه و چرایی و چگونگی تدوین آن، نظرات مختلفی مطرح شده است که علیرغم نزدیک کردن ما به ریشههای موضوع فوق، باز پژوهش بیشتری را میطلبد. عجیب است که ما در اثنای مطالعهی تاریخ، مثلاً میتوانیم مطّلع شویم که فتحعلیشاه قاجار چند تا همسر داشته و حتی این که چند تا از فرزندانش پسر و چند تا دختر بودهاند! و مسایلی دیگر از این قبیل ؛ اما در پژوهش در عرصهی موسیقی و بهطور خاص در مورد چگونگی تدوین هفت دستگاه ــ که تحوّل بزرگی را در موسیقی ایران رقم زده است ــ بهطرز غریبانهای با کمبود منابع محکم و مستندات تاریخی مواجه میشویم ؛ و این نیست جز غربت، مهجوری و در مَحاق بودن این هنر در طول تاریخ پرفراز و نشیب آن. به هر ترتیب امیدوارم که مطالب این کمترین بندهی آستان هنر، تا حدی ولو محدود، به مرز و ریشهی تاریخی موضوع فوق نزدیک گردد. در ابتدا باید گفت که « تا پیش از حدود دو قرن پیش، موسیقی سنتی ایران از ۱۲ مقام (که نماد ۱۲ ماه بود) تشکیل میشد. مفهوم زمان، در ساخت و اجرای موسیقی شرق بهویژه موسیقی قدیم ایران، نقش عمدهای به عهده داشت و در هر زمان از روز یا شب، مقام خاصی متناسب با آن زمان اجرا میشد. چنانکه در موسیقی هند، راگای صبح، راگای عصر و یا راگای شب، ناظر بر همین ویژگی نقش زمان است. اسامی برخی آهنگهای بهجایمانده از قدیم نشان میدهد که در مراسم و روزهای خاصی از سال، ملودیهای خاصی متناسب با این ایّام اجرا میشدهاند ؛ و مسألهی مناسبت زمان در اجرای موسیقی ایرانی رعایت میشده است. یکی از تغییرات مهمی که کمتر از دو قرن پیش در موسیقی ایران رخ داد، تبدیل مقامهای دوازده گانهی قدیم به هفت دستگاه اصلی و پنج آواز است. ردیفنوازی و بداههنوازی از پیامدهای این دگرگونی است. » ۱ اما دوازده « مقام » در موسیقی قدیم عبارت بود از: راست | اصفهان | عراق | نوا | بزرگ | بوسلیک | حجاز | عشاق | حسینی | زنگوله | راهوی | زیرافکند البته در این اسامی و حتی تعداد مقامات و شعبهها، اختلافنظرهایی در همان دوران وجود داشته است، که شاید این تفاوت نگاه و تئوری، ریشه در تفاوت مکاتب موسیقی ایران داشته باشد. در این میان، نگاه جناب قطبالدین شیرازی، به موسیقی فعلی (ردیفی) ما از جهاتی نزدیکتر میباشد. پس از تغییر سیستم موسیقی ایران از ۱۲ مقام به هفت دستگاه فعلی، از این ۱۲ مقام: « [۱] بعضی از آنها امروزه جزو محورهای اصلی [دستگاهها] است، و [۲] بعضی از آنها به پنج آواز ... منتقل شده، و [۳] بعضی از آنها نیز از ردیف رسمی ایران بیرون برده شده و هماکنون در موسیقی مناطق مختلف ایران به حیات خود ادامه میدهد. » ۲ همانگونه که اساتید موسیقی ایران، « ردیف دستگاهی » را تدوین نمودند، به عنوان مثال اساتید موسیقی ترک نیز « فصل » های موسیقایی خود را تدوین نمودهاند. دکتر محسن حجاریان، پژوهشگر بزرگ موسیقی، مینویسد: « همانگونه که قرار دادن گوشههای ایرانی پشت سر همدیگر را « ردیف » مینامند، و تجمع این گوشهها را زیر چترهای مشخصی « دستگاه » میگویند ؛ در موسیقی کلاسیک ترکی هم چنین عمل مشابه انجام میشود. در موسیقی کلاسیک ترکیه و مولویه انتظام فرمهای سازی و آوازی را « فصل » میگویند. به این مقولهی موسیقایی « فصل » در موسیقی کلاسیک مصر « وصله » میگویند. » ۳ ایشان در مورد چگونگی و روند شکلگیری ساختارهای گوشهها و دستگاهها عقیده دارد: « به موازات این تغییر و تبدیل در قرون گذشته، موسیقی ایرانی با اینکه چندی از فرمهای موسیقایی خود را از دست داده، اما در مقابل، تغییراتی بنیادین در شخصیت جدیدی در ساختار مدالی خود بهوجود آورده است ؛ که بعداً به فرمها و ساختارهای گوشهای منجر شدند. این ساختارهای گوشهای، در اصل بانی خانوادههای دستگاههای ایرانی شدند که در کنار آن، هیرارکی ۴ ویژهی آن، شخصیت موسیقایی آنرا از موسیقی سایر ملل جدا کرد. » ۵ همانگونه که اشاره کردیم، در باب ریشهی تاریخی و علت تدوین « ردیف دستگاهی » نظرات مختلفی وجود دارد. برخی عقیده دارند که اساتید موسیقی قدیم، تعداد خاصی از ترکیبات ممکن را در هفت دستگاه و به عنوان متد تدریس، جمعآوری و تقسیمبندی نمودهاند. برخی معتقدند که در مقطعی خاص، بهدلیل سختتر شدن شرایط سیاسی-اجتماعی برای موسیقی ایران و به تبع آن سیر نزولی موسیقی و قرار گرفتن آن در معرض زوال و از هم پاشیدگی، اساتید خبره و دوراندیش آن روزگار بدین نتیجه رسیدند که موسیقی ملی این سرزمین را به شکل ضابطهمند فعلی در قالب هفت دستگاه گردآوری و تدوین نمایند. (البته لازم بهذکر است که موسیقی متعالی این سرزمین، از این قبیل تنگناها، مضیقهها و تجربیات تلخ را زیاد تجربه نموده است!) شادروان حسن مشحون مینویسد: « همینقدر میتوان دریافت که از اواخر سدهی نُه هجری به بعد، تزلزلی در اصول و روش موسیقی و سبک کار گذشتگان راه یافت و شیرازهی موسیقی قدیم بهتدریج از هم پاشیده شد ؛ و اساتید فن برای جلوگیری از هرج و مرجی که در موسیقی ملی راه یافته بود و برای حفظ، و سر و صورت دادن به آن و داشتن ضابطه، اقدام به جمعآوری و تنظیم و تقسیم آن به دستگاهها و آوازها و گوشههای مربوطه به تناسب موضوع کردهاند. شاید بتوان تاریخ این کار را به اواخر دورهی صفوی یا اوایل دورهی قاجاریه ۶ بازگرداند... » ۷ دکتر حجاریان، موسیقی ایرانی را، برخلاف موسیقی ترکیه که بیشتر تحت تأثیر موسیقی « سازی » است، متأثر از موسیقی « کلامی » میداند. ایشان در جستجو و کشف راز پیدایش دستگاه و ردیف، اشاره مینماید که: « کشف چگونگی تحول « پرده گردانی » در تاریخ موسیقی ایران، میتواند تا اندازهای به کشف راز پیدایش دستگاه و ردیف کمک کند. این راز ممکن است رابطهی مستقیمی با چگونگی تحوّلات تاریخی و اجتماعی ایران داشته باشد، که در اصل مسئول رشد هنر موسیقی ایرانی است. آیا « پرده گردانی » در موسیقی دستگاهی ایرانی، با ساختار سیستم آوازی ایرانی که بر پایهی ساختار غزل است، رابطه ای دارد؟ آیا پرده گردانی در موسیقی ایرانی رابطهای با ساختار زبان فارسی دارد؟ ... » ۸ از طرفی، بعضی صاحبنظران را عقیده بر آن است که اساساً موسیقی کنونی ردیف دستگاهی و چگونگی شکلبندی آن، در موسیقی تعزیه ــ که دارای قدمتی طولانی در ایران میباشد ــ ریشه دارد. « واژهی « گوشه » در موسیقی عهد ساسانیان مشاهده نمیشود، و احتمال قریب میرود که بعد از مرسومشدن تعزیه و کاربرد آن، به منظور نشان دادن « گوشهای » از واقعهی کربلا در یک تعزیهی کامل، در موسیقی نیز مصداق پیدا نموده است ... » ۹ شاید نتوان ریشهی ردیف دستگاهی را در موسیقی تعزیه دانست، چرا که حتی موسیقی تعزیه خود از گوشهها و دستگاههای ردیف مدد جسته است ؛ اما بیشک تداوم مراسم تعزیه در ایران، با توجه به شرایط سخت و برخوردهای دفعی که همواره گریبانگیر موسیقی بوده است، نقش بسیار مهمی را در حفظ و استوار نگاه داشتن الحان و گوشههای موسیقی داشته است. (با این توضیح که هدف اصلی گردانندگان تعزیه، حفظ ردیف موسیقی نبوده ؛ بلکه آنان وظیفهی خود را که همانا برپایی مراسم عزاداری حضرت سیّدالشهداء (ع) بوده است انجام میدادند.) در میان نظرات مطرحشده در مورد چگونگی و روند شکلگیری هفت دستگاه، بزرگ استاد موسیقی ایرانزمین، جناب محمدرضا لطفی، بهگونهای دقیقتر به این موضوع پرداخته است. ایشان شکلگیری موسیقی دستگاهی را در رواج و پیشرفت « قالب غزل » جستجو مینماید: « موسیقی دستگاهی در اثر پیشرفت قالب غزل، که ایرانیها در آن ید طولایی داشتهاند، شکل و قوام هنری و گرامری یافته است. از این رو تلاش شد تا اجرای یک ردیف از حد طول ابیات یک غزل بیشتر نشود ... در واقع، مطلع غزل، [به عنوان] درآمد [دستگاه] ــ که گاهی دو بیت بوده ــ ؛ و یا شاه بیت غزل، [به عنوان] اوج آواز [بهکار رفته] ؛ و تخلص، فرود کامل انتهایی را در بر میگرفته است ... این سنت متکی است بر استفاده از قالبهای دو بیتی و رباعی که در ایران مرسوم بوده، هنوز در مراسم خانقاهی و اهل تصوّف از این دو قالب بیشتر استفاده میکنند. » ۱۰ استاد لطفی معتقد است: « موسیقی کلاسیک ایران نیز، که متکی است بر ردیفهای ایرانی و متون عرفانی، بسیار تحت تأثیر موسیقی صوفیانه است و مجریان آن در طول تاریخ، متأثر از افکار صوفیه، حافظان اصلی این هنر جدی بودهاند ... » ۱۱ مرحوم حسن مشحون نیز در کتاب خویش به نقش مهم خانقاهها در حفظ موسیقی ملی در شرایط سخت تاریخی اشاره نموده است. استاد لطفی همچنین مینویسد: « ... در سنت اولیهی صوفیان، بیشتر فرم چهار مصرعی را که ایرانیتر است ترویج میکردهاند، و گویند که پس از مرگ ابوسعید ابوالخیر، که اولین کسی بوده که سماع را در عرفان ایرانی باب کرده، تا چهارصد سال، رباعیات بینظیر او در سلسلهاش به عنوان ذکر به همراه موسیقی خوانده میشده است. بعدها که شاعران عرفانی قالب غزل را در تمام منطقه گسترش میدهند، ابیاتی از این غزلها که مستقل از کلّ غزل هم معنا داشتهاند و دارای مضامین عرفانیتر هم بودهاند ؛ بخشی از این سنت میشوند. به تعبیری، قطعههای مستقل گوشههایی که در این قالب خوانده میشد ، زمینه را برای زنجیرهای کردن آهنگها در خانقاهها ایجاد نمود ؛ و با ورود غزل به دایرهی صوفیان، ضرورت تدوین متسلسل دقیقتر آن به شکل ردیف جان داد. طرز تفکر و مراسم خانقاهی و محفلهای آن یکی از عوامل مهم شکلگیری ردیف موسیقی در ایران هست ... که این امر نشانگر غلبهی تفکر و اندیشهی عرفانی است در شکلگیری نظام کنونی موسیقی. » ۱۲ (البته شخص استاد لطفی تأکید نمودهاند که اجراهای موسیقی ایشان برای نزدیکشدن به حال و هوای عرفان ایرانی بوده و در این راستا « غرض از بهکارگیری از کلمهی عرفان بهصورت عام بوده، و هیچ ارتباطی با فرهنگ فرقهای خانقاهی یا محفلهای صوفیانه ندارد. » ۱۳) در انتهای این مقاله، یادآور میشویم که موسیقی ایرانزمین، در انحصار هیچ قومیّت، فرقه یا طبقهی خاصی نبوده و نمیباشد ؛ بلکه حاصل ذوق و فرهنگ همهی مردمان این سرزمین در تمام طول تاریخ بوده که امروزه بهصورت میراث ملی به ما رسیده است ؛ و حتی آن روستایی پاکدل نیز در گذشتههای دور و نزدیک با ساز و نوای خویش، در شکلگیری و اعتلای این فرهنگ تنومند و این هنر بــِشکوه شریک بوده است. به نقل از :وبلاگ همایون شجریان آهنگساز و سرپرست گروه: محمدجواد ضرابیان
محمدجواد ضرابیان، متولد ۱۳۲۹ هجری شمسی در تهران است. آموزش سنتور را نزد استاد داریوش صفوت و دانش موسیقی کلاسیک (هارمونی، ارکستراسیون و کنترپوان) را نزد مرحوم دکتر محمدتقی مسعودیه فرا میگیرد. ضرابیان همچنین پیانو را نزد فرمان بهبود میآموزد. فعالیت گروهی خود را با گروه سماع بهعنوان سرپرست و آهنگساز آغاز میکند. گروه سماع کنسرتهای بسیاری را در داخل کشور اجرا کرده است و در سال ۱۳۶۷ در جشنوارهی موسیقی فجر مقام اول را احراز میکند. ضرابیان بهعنوان سرپرست گروه در فنّ نوازندگی سنتور و آهنگسازی موفق به دریافت مدال طلا و دیپلم افتخار میگردد. محمدجواد ضرابیان در خصوص شیوههای ارتباطی در موسیقی و موفقیت یک آهنگساز میگوید: « مردم باید هر چه تمامتر با موسیقی ارتباط برقرار کنند ؛ البته به شرطیکه آن موسیقی و اثر ارائهشده در سطح نازلی نباشد. » در ادامه میگوید: « مخاطب ما جامعه است و اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن این طیف وسیع اثری را خلق کنیم، به خودمان و موسیقیمان آسیب رساندهایم. » ضرابیان در مورد زبان موسیقی میگوید: « موسیقی، زبان ارتباطی ما با تمام اقشار جامعه است و این کار ما را دشوار میکند ؛ چون باید این زبان را به شکلی بهکار ببریم که همهی اقشار جامعه آن را درک کنند. » وی با اشاره به اینکه تا کنون تمام تلاش خود را کرده تا بتواند به یک زبان جامع موسیقایی برسد، خاطرنشان میکند: « موسیقی باید یک حرفه باشد نه اینکه افراد، موسیقی را بهعنوان شغل دوم برای خودشان تعریف کنند. » در ادامه ضرابیان تأسف میخورد از اینکه « به علل خاصی موسیقی کمتر در زندگی مردم جریان دارد و در محافل اجتماعی کمتر از آن سخن به میان میآید. » از ویژگیهای ساختههای او اعمال سلیقهی خاص در گزینش شعر و تلفیق آن با موسیقیست و خود نیز گاهی بر آهنگی کلام میگذارد. موسیقی او بیشتر ملودیک است تا هارمونیک و از ارکستراسیونی با ترکیب متعادل سازهای ایرانی و غیرایرانی بهره میگیرد. ساختههای او به طور طبیعی یکدست نیستند و از نظر زیباییشناسی و میزان تأثیر عاطفی در سطوح مختلفی قرار دارند. در کارهای او نوعی صمیمیت و سلامت دیده میشود. ضرابیان که هماکنون در کشور کانادا اقامت دارد، آهنگسازی فروتن و خوشذوق است و تجربهی فراوان در کار گروهی و تدریس موسیقی دارد. از آثار مهم او میتوان به عطر سوسن و ناز نگاه با صدای علیرضا افتخاری، نسیم وصل، شوق دوست و با ستارهها با صدای همایون شجریان، آینه و آه با صدای حسامالدین سراج، حدیث عشق و خرقه سوخته با صدای رضا رضایی و طبیعت دل با صدای سیامک شجریان اشاره کرد. وی همچنین آثار مکتوب گرانبهایی را هم عرضه نموده است که کتاب قطعاتی برای پیانو و همچنین سنتور از آن جملهاند.
بستگی به پروژه ای دارد که در دست است. بعضی ها مثل برنامه ای که در تورنتو اجرا شد بیشتر بداهه است ولی اگر با گروه کار بشود قسمت های بداهه کمتر است و باید قسمت های ساخته شده ای هم باشد.
آلبوم منتشر شده که به نقل از یکی از آهنگسازان آن (کیهان کلهر) گزیده ای از بیش از 3 ساعت موسیقی ساخته شده برای این مجموعه 10 قسمتی است، شامل آهنگسازی های دو هنرمند ایرانی و چینی است و بخش هایی نیز به بداهه نوازی گروهی اختصاص دارد. مدیریت هنری پروژه بر عهده یویوما هنرمند برجسته ژاپنی/آمریکایی بوده است.
در گذشته سفر از شرق به غرب در جاده ابریشم، ماه ها و چه بسا سالها به درازا می کشید. مسیری که اما امروز با هواپیما 10 ساعته طی می شود و مسافر به همان سرعت از پیشینه و تاریخ این مسیر گذر می کند بدون آنکه تجربه ای از آن بدست آورد. کاروان های عهد قدیم به دلیل همان گذران زمان های طولانی در هر منطقه، با خلق و خو و آداب و رسوم هر قوم و ملیت بیشتر آشنا و عجین می شدند. خصیصه ای که در موسیقی سریال دوم نیز به وضوح احساس می شود. بیش از 6 سال معاشرت آهنگسازان و هنرمندان این مجموعه برای به ثمر رساندن کار، باعث شده است تا آنها به درک مطلوبی از روحیات هنری یکدیگر برسند. سفر هنری چند ساله کیهان کلهر، ژائو ژیپینگ و باقی هنرمندان (ای کاش نامشان در دفترچه آلبوم می آمد) در آهنگسازی ها و بداهه نوازی ها به شدت نمود دارد. موسیقی جاده ابریشم فضاهایی مینیمال و اثرگذار خلق کرده است که در آن از زیاده گویی های متداولی که معمولاٌ در همنشینی هنرمندان از ملیت های مختلف اتفاق می افتد (و گاهی اوقات به خودنمایی هایی آزاردهنده تبدیل می شوند) خبری نیست. گرچه سریال را ندیده ام اما با اکتفا به نام قطعات و فضای آهنگسازی ها می توان تصاویری زیبا از چین تا ایران و آنطرف تر را تداعی کرد. قطعات «چهار نعل هزار اسب» یا «از دیرباز» (هر دو ساخته کیهان کلهر ) و «پژواک شهر گمشده» (ساخته ژائو ژیپینگ) بارزترین آنها هستند. البته «کوه ها خیلی دوراند» (کیهان کلهر) هم بسیار شنیدنی است.
نکته جالب در تهیه موسیقی این سریال، تضادی است که NHK میان تکنیک فیلمسازی و آهنگسازی سریال اش انتخاب میکند. سریال اول که در عصر سینمای غیر دیجیتال تهیه شد، بطور کامل با موسیقی الکترونیک هنرمند مشهور ژاپنی (کیتارو) همراه بود. حال سری دوم از همین کنتراست ولی بصورت معکوس استفاده کرده است و تکنیک تصویرسازی دیجیتال معاصر، موسیقی کاملاٌ غیرالکترونیک را به کار گرفته است.
در انتها نیز اشاره ای کوتاه به شکل عرضه این اثر: طراحی زیبای دفترچه این مجموعه چهار برگی (علیرغم داشتن فضای کافی که لطمه ای هم به گرافیک آن نزند) فاقد اطلاعات کافی در باره موسیقی و هنرمندان آن است. بخصوص آنکه حضور هنرمندان متعدد در اغلب قطعات و همچنین نقش آفرینی در چهار قطعه بداهه نوازی گروهی، ایجاب می کرد که مخاطب از هویت و تخصص آنان نیز (و نه تنها تصویرشان) آگاه گردد. از طرفی دیگر، با بازکردن دفترچه آلبوم با تصویری از کیهان کلهر و یویوما در کنار هم و در حال نواختن کمانچه و ویلنسل برخورد می کنیم ولی نه تنها اسمی از یویوما نیامده است بلکه اگر شنونده نا آشنا با چهره یویوما این تلقی را داشته باشد که صاحب عکس همان آهنگساز چینی مجموعه است (که نامش بر روی جلد آمده)، بیراه نرفته است. فارغ از این مسائل، جاده ابریشم کاری است شنیدنی و کیهان کلهر آهنگسازی دوست داشتنی.
کیهان کلهر – ژائو ژیپینگ
شرکت آوای دوست 1385
مدت 60:20 دقیقه
منبع : سایت فرهنگ و آهنگ
آلبوم: ناز نگاه (علیرضا افتخاری)
نوازندگان گروه سماع
حمید شجاعی/ تار
شهرام میرجلالی/ تار
شهرام اعتمادی/ تار
فرامرز گرمرودی/ بربط
حمید خبازی/ تارباس
محمدجواد ضرابیان/ سنتور
کامبیز گنجهای/ دف و تنبک
بهروز الوندیپور/ نی
اردشیر کامکار/ کمانچه
نوازندهی میهمان
حجم فایل: ۴۱۵ کیلوبایت | مدت زمان: ۳ دقیقه و ۲۰ ثانیه
Design By : RoozGozar.com |