ارغوان(ابتهاج)
بر آستان وفا کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است به ساکنان سلامت خبر که خواهد برد که باز کشتی ما در میان غرقاب است با سلام یه موضوع جدید هم به وبلاگ اضافه شد از این به بعد آهنگ های (تصنیف های) قدیمی رو با عنوان آهنگ های زیر خاکی در وبلاگ قرار میدهم اگر نقطه نظری دارید ،اعلام کنید توضیحات و دانلود در ادامه مطلب... با سلام توی مطلب قبلی گفتم که میان شعر و موسیقی پیوندی جدا نشدنی وجود دارد توی این میخواهم که کمی در این باره موسیقی و پیوند آن با سرشت آدمی صحبت کنم بر گرفته از کتاب مولانا و موسیقی ------------------------------------------- موسیقی و ادیان: افلاطون میگوید : نغمه و وزن موسیقی تاثیر فوق العاده ای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود، میتواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند. موسیقی تاثیر شگرف بر روح آدمی دارد و میتواند لطیف ترین احساسات انسانی را برانگیزد. ابونصر فارابی، فیلسوف و موسیقیدان شهیر ایرانی و صاحب (الموسیقی الکبیر) نیز میان فطرت انسان و موسیقی ، پیوند قائل است و پیداش موسیقی را معلول سرشت آدمی می شناسد. جایگاه موسیقی در فرهنگ معنوی و مذهبی نیز ، بسیار با اهمیت است.ادیان و مذاهب مختلف ، تجلی گاه نمونه های متعالی از موسیقی هستند.آیین ها و مراسم موجود در هر کیش و مذهبی، هر یک به نوعی، با گونه ای از موسیقی همراهند. اساسا موسیقی انسان های نخستین ، به هر شکل و صورتی که بوده، جنبه روحانی داشته و در قالب ستایش و نیایش خدایان و مناسک دینی بوده است. در فرهنگ اسلام هم، میتوان از موسیقی عاشورایی یا تعزیه،موسیقی عبادی(اذان،تلاوت قرآن ، روضه، و نیایش و ...) و موسیقی عرفانی به عنوان جلوه ای از این حضور نام برد. بوداییان کتب مذهبی خود را با موسیقی میخوانند و آداب مذهبی آنان همراه با رقص و آواز است.عقیده چینیان هم بر این بوده است که: با خدایان، با زبان موسیقی میتوان سخن گفت ------------------------------------------ امیدوارم که مورد پسند باشه و خسته کننده نبوده باشه در پست بعدی درباره پیوند بین موسیقی و شعر(مخصوصا مولانا)صحبت میکنم یا حق فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت که شکیب دل دامن فریاد گرفت آن که آیینه صبح و قدح لاله شکست خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت آه از شوخی چشم تو،که خونریز فلک دید این شیوه مردم کشی و یاد گرفت منم و شمع دل سوخته ، یارب مددی که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت شعرم از ناله عشاق غم انگیز تر است داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت سایه! ما کشته عشقیم ، که این شیرین کار مصلحت را مدد از تیشه فرهاد گرفت هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) تقدیم به تمامی عزیزانی که در راه هنر و ادب گام بر میدارند با سلام خدمت دوستانی که به وبلاگ سر میزنند باید اول عذر خواهی کنم به خاطر اینکه یه چند مدتی بود که آپ نمی کردم قصد دارم تغیراتی را در روند وبلاگ بدم میخواهم این وبلاگ را تلفیقی از شعر و موسیقی بکنم به نظر بنده شعر و موسیقی دو عضو جدا نشدنی از هم هستند پس تا بعد ... اگر نظر یا پیشنهادی داشتین خوشحال میشوم که برایم بنویسید یا حق
Design By : RoozGozar.com |